آقا محمدباقرآقا محمدباقر، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره
مهنا خانوممهنا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

طرِه ي مشك ساي تو(علامه كوچولو و خواهرش)

اگر.....

سلام پسرم دوست دارم تجربياتم را برايت بنويسم تا اگر قبلا سرم به سنگ خورده دردش برايت تكرار نشود دوست دارم از ديدنيهايم برايت بگويم تا صحنه هاي زجر آور روزگار آزرده ات نكند دوست دارم از شنيده هايم برايت حكايت كنم تا خيلي از اصوات كالحمار ،روحت را خدشه دار نكند دوست دارم زندگيم را برايت هديه كنم تا سبكبال بهترين ثانيه ها را زندگي كني و عالمانه قدم برداري فکر میکنم اینجا فقط نوشتن از تو و گذاشتن عکسهایت هدف والایی برای این وب نباشد!میخواهم برایت از زندگی بنویسم ...از آدمها و فکرهای هزارجورشان! میخواهم برایت از عصاره روزهای امروزم بنویسم برای تعالی قدمهای فردایت اين روزها حكايات جالبي داريم برخی آدمها....دلم براي آدمهاي خوب افسانه ...
28 بهمن 1391

ماه هفدهم

            سلام شيرين ترين ثمره وجودم! اين روزها عجيب بيقرارم.راكب و مركب وجوديم با هم نميسازند.گنگم و مبهم!!خواسته هايم را گم كرده ام و چونان گمراهان فانوس به دست  در ظلمت تام به دنبال آفتابم...... نميدانم آيا ديگران هم اينگونه ميشوند؟اما برايم به وفور اتفاق افتاده بدون هيچ علتي انگار تمام غمهاي عالم از آنِ من است..گويي تمام داغها را بر قلب من سوار نموده اند ... هيچ چيز به اندازه تنهايي و سكوت نميتواند درمانت كند...با همه اشتياقم براي رفتن به مشهد،اينك خالي و تهي و بي انگيزه ترجيح ميدهم نروم نروم و درخودم و با خودم بمانم..... احساس ميكنم دلم براي خدا خيلي تنگ شده....او را دورتر ا...
19 بهمن 1391

زيباترين نام جهان

سلام پسر نازدونه مامان من اومدم...........هرچند دير و با تاخير...خاله ها سه شنبه رفتند* اما عمه جون هنوز پيشمونه دوشنبه شب،شب ميلاد پيامبر اكرم(صلوات الله عليه و اله) و امام جعفر صادق (عليه السلام) بود آقاجون كه از سركار اومدند پرسيدم حال دارين يه كم بريم پياده روي گفتند:بـــــــــــــــله .... محمد حسام خواب بود و خاله جون گفت اگه بيدارش كنم بدخواب ميشه و نق ميزنه من ميمونم خونه!عمه جون هم گفت پس منم محمد باقر رو نگه ميدارم نميام ...نتيجه منكه دلم لك زده بود برا پياده روي و البته بيرون كار داشتم سريع اماده شدم و زديم بيرون تو راه به اقاجون گفتم كه چون فردا همه جا تعطيله الان مزاحمت شدم كه بريم خريد و توضيح دادم كه چون هردو تا پسر ...
12 بهمن 1391

عذرخواهي از همه دوستان خوبم

سلام به همه دوستان خوبم: اميدوارم حال همه تون خوب باشه چه ني ني دارها چه باردارها و چه منتظرها انشاءالله خدا حافظ و پناه هميشه روزهاتون باشه بابت غيبت طولاني مدت اخيرم و عدم مراجعه به كلبه هاي با صفاتون واقعا عذرخاهم.... هفته اخير شديدا سرم شلوغ بود و البته بسي ناراحت بودم... محمدباقر خيلي غير منتظره گلاب به روي همه    ا س ه ا ل شديد شد و وقتي ديديم بيشتر از يك روز طول كشيد برديمش دكتر  كه با توجه به توضيحاتي كه دادم براش آزمايش نوشت و توصيه هاي لازم را تاكيد كرد صبح روز بعد كه اداره بودم آقاجون مهربونش نمونه آزمايشش رو بردند آزمايشگاه و قرار شد سه روز بعد تحويل بگيرند و تو اين مدت به توصيه دكتر سيب و موز رو رنده ...
3 بهمن 1391
1